روایتهایی از مطالعه و پرکاری امام خمینی (ره)
دایم مشغول مطالعه بودند
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):
تا آن جا که من به یاد دارم امام همیشه مشغول مطالعه بودند و از منزل بیرون رفتنشان برای تدریس در مسجد سلماسی قم بود. عصرها یک ساعت و نیم به غروب مانده میرفتند برای درس و بر میگشتند و صبحها برای درس پیش از ظهر میرفتند و باز بر میگشتند. شب بعد از شام میخوابیدند؛ اما بعد از نماز صبح برای مطالعه بیدار بودند. (1)تا ظهر یک کلمه حرف نمیزدند
حجت الاسلام و المسلمین مسعودی خمینی:
مکرر میشد که صبح تا ظهر خدمت امام در اتاق مینشستیم و امام تا سر ظهر مطالعه میکردند و یک کلمه حرف نمیزدند مگر اینکه از ایشان سؤالی میشد که به اندازه سؤال حواب میدادند و جز اذان ظهر هیچ چیز مانع مطالعه ایشان نمیشد. الله اکبر اذان که شنیده میشد امام قلم را زمین میگذاشتند و آماده نماز میشدند. (2)به درسشان خیلی مقیّد بودند
خانم مصطفوی (دختر امام):
مادرجان شنیدم عروسی شما در ماه مبارک رمضان بود، در حالی که رسم نیست در ماه رمضان ازدواج کنند. چرا؟همسر امام:
چون درسها تعطیل بود.خانم مصطفوی:
یعنی حضرت امام تا این حد به درس مقید بودند که حتی برای ازدواجشان حاضر به تعطیل کردن درس نبودند؟همسر امام:
بله آقا به درسشان مقید بودند. میگفتند چون درسها تعطیل است. (وقت برای ازدواج مناسب است) (3)نظم مطالعاتی امام تغییرناپذیر بود
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی:
جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتابهای جدیدی که به دستشان میرسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی کتابهای مرحوم دکتر علی شریعتی را مطالعه میکردند و به خصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتابهای دکتر شریعتی نیز معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله میشود، بیمورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب «طلوع انفجار» حاج سید جوادی را مطالعه میکردند. حاج احمد آقا میگفتند: وقتی امام از تشییع جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت مطالعه کتابهای روزمرهشان بود. کتاب «طلوع انفجار» را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند. (4)بیشتر وقتشان را گذاشته بودند روی مطالعه
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):
امام کلاً برنامه زندگیشان وفق نمیداد با آقایانی که در زمان ایشان زندگی میکردند، یعنی احیاناً تمام آقایان در آن زمان مسجد میرفتند، پیشنماز بودند، محرم و صفر میرفتند، روضهخوانی میکردند، ماه رمضان میرفتند روضهخوانی بالأخره از این جور برنامهها داشتند؛ اما امام این طور نبودند، فقط خودشان بودند و خودشان، تنها کاری هم که میکردند، مطالعه بود و اهمیت این کار را در عمل به ما نشان میدادند. ما هیچ وقت ندیدیم که ایشان پیشنماز باشند، البته اگر وقت نماز کسی میرفت و پشت سر ایشان میایستاد که میایستاد، حالا چرا این جور نبود؟ برای اینکه بیشتر وقتشان را گذاشته بودند روی مطالعه.یادم هست ما شاید ده پانزده سال تمام تابستانها که تعطیل میشدیم - به جهت آنکه کوچک بودیم و هوای قم هم گرم بود - برای اینکه گرما ما را اذیت نکند و در ضمن خودشان هم آسایشی داشته باشند برای کار و مطالعه - تمام تابستانها، ایام سه ماهه تعطیلی - ما را یا به «درکه» و یا به «محلات» و از این جور جاها میبردند. در این مدت یک بار نشد که ما ببینیم ایشان یک جا بروند میهمانی و یا یک روز بروند خیابان. در گاراژ به اصطلاح پیاده که میشدند و به منزلی وارد میشدند. صبح این طرف حیاط فرش میانداختند و مشغول کار بودند تا آفتاب میآمد جلویشان و دیگر موقعی میرسید که با آمدن آفتاب وقت وضو و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن طرف حیاط باز همان فرش را میانداختند و مشغول کار بودند و نماز و ناهار و استراحت بود. عصر دوباره آن طرف حیاط باز همان فرش را میانداختند و مشغول کار بودند. و بدین گونه عملاً به ما نشان میدادند که تا چه حد باید کار و کوشش کنیم. (5)
گاهی پشت کتابها دیده نمیشدند
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام):
امام را از موقعی که به یاد دارم میان کتابهایشان میدیدم. گاهی اوقات میشد وقتی برای چای بردن به اتاق ایشان میرفتیم، میدیدیم کتابهای زیادی را نیمه باز در اطرافشان چیده و مشغول مطالعه هستند. کتابها به قدری زیاد بود که خودشان پشت کتابها دیده نمیشدند. امام اکثر اوقات در خانه بودند و همیشه مشغول مطالعه و تنها یک ساعت و نیم به غروب مانده برای تدریس از منزل بیرون میرفتند. (6)اکثر داستانهای معروف را خواندهاند
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی:
این روزها امام نمیرسند که کتابهای داستانی و این طور چیزها را بخوانند. آن چیزی که من گفتهام این است که امام در زمان قدیم مثلاً نجف که بودند واقعاً شاید در روز صدها صفحه کتاب میخواندند، کتاب قصه یا مسایل اجتماعی، چند تا کتاب میآوردند بیست صفحه از این، ده صفحه از آن، ایشان اکثر داستانهای معروف را خواندهاند؛ حالا چه کتابهایی که جنبه سیاسی یا اجتماعی داشت، مثل «نگاهی به تاریخ جهان» نهرو، چه کتابهای تاریخی، کتابهایی مثل «شوهر آهو خانم» را از اول تا آخر خوانده اند! میخواهم بگویم امام از این سبک چیزها میخواندند. (7)مطالعه را دوست دارند
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی:
امام مطالعه را دوست دارند و هنوز که هنوز است به قدری مطالعه میکنند که چشمشان خسته میشود. یادم هست در ایام تعطیلی که تابستانها به یکی از شهرها و یا تهران میآمدیم به قدری کتابهای متنوع مطالعه میکردند که صدای کسانی که برای ایشان کتاب تهیه میکردند در میآمد. اکثر نوشتههای نویسندگان بزرگ جهان را خواندهاند. چه در زمینههای اجتماعی و چه سیاسی، پر مطالعهترین روحانی بودند. تاریخ ایران را بارها مطالعه کردهاند و تاریخ مشروطه را خوب میدانند. (8)یکسره مشغول مطالعه بودند
آیت الله جعفر سبحانی:
زمانی که سن امام از پنجاه سال تجاوز میکرد گاهی شش ساعت پیدرپی مطالعه میکردند. در سال 1370 ه.ق برابر با 1330 ه.ش. سه ماه تابستان را در محلات گذراندند. در این مدت پس از صرف صبحانه از ساعت شش تا دوازده مشغول مطالعه میشدند. و هرگاه نوعی خستگی و یکنواختی در کار خود احساس میکردند، خود را به نگارش اندیشههاشان سرگرم میکردند. (9)گاهی ده دقیقه امام را میدیدیم
خانم فریده مصطفوی (دختر امام):
در زمان مرجعیت آقای بروجردی که امام مسئولیت رهبری مبارزه را نداشتند، آن قدر مشغول مطالعه و درس بودند که ما فقط سر ناهار یا گاهی ده دقیقه سر شب، ایشان را میدیدیم. (10)کثرت اشتغال در ایام مبارزه
آیت الله خامنهای:
امام علاوه بر اعلامیهها و سخنرانیها، نامههای زیادی نیز به اطراف و اکناف مینوشتند. فراموش نمیکنم که در سال 1341 در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی، مرحوم حاج سید آقا مصطفی میگفت آقا شبی دو یا سه ساعت بیشتر نمیخوابند و بقیهی شب را مشغول نامه نوشتن به علمای بلاد هستند. میتوانم بگویم امام صدها نامه به ولایات نوشتند و علمای شهرستانها را به خطرهایی که به سوی جهان اسلام آغازیدن گرفته بود، آگاه میکردند و نقش اسراییل و آمریکا، و اینکه هدف آنها حذف اسلام است، و اینگونه مسایل را تشریح میکردند.بعضی از نامههایی که امام به علما مینوشتند گاهی چاپ و پخش میشد و تأثیر به سزایی داشت و غوغایی بپا میکرد. یکی از این نامهها در ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی که من به یاد دارم، نامهی امام به آقای فلسفی بود. آقای فلسفی آن نامه را در بالای منبر مسجد ارک خواند من در آن مجلس بودم وقتی که گفت: اما نامهی آیت الله خمینی، مردم سراپا گوش و به گونهای برانگیخته شدند. نامه امام اینگونه بود که مردم را برمیانگیخت. امام در پایان این نامه سورهی فیل را به طور کامل آورده بود. وقتی آقای فلسفی این سوره را خواند، مردم به حدی به هیجان آمده بودند که کلمات پایانی هر آیه را یکصدا تکرار میکردند.
مثلاً وقتی آقای فلسفی میخواند: «باصحاب الفیل»، «فی تضلیل» مردم یکصدا همراه ایشان «فیل» و «تضلیل» را تکرار میکردند. این نامهی امام در مسجد ارک حالت یک سرود همگانی به خود گرفت و شوری برپا کرد. (11)
یا در حال عبادت بودند یا مطالعه
آیت الله عباسعلی عمید زنجانی:
بعد از آمدن امام به نجف، مدتی طول کشید که خانوادهشان آمدند. امام در خانهای محقر و اجارهای سکونت داشتند که در یک قسمت خودشان مینشستند و قسمت دیگر هم حکم بیرونی را داشت. در مدت شبانه روز واقعاً امام یا در حال عبادت و یا در حال مطالعه بودند. این کار منظم ایشان، درس بزرگی برای آنهایی بود که به بیرونی امام رفت و آمد داشتند و وضع امام را از نزدیک میدیدند. (12)یک بار هم امام را بیکار ندیدم
حجت الاسلام و المسلمین رحیمیان:
پشتکار امام علیرغم کهولت سنی که داشتند تا بدان حد بود که هیچ کس از نزدیکان ایشان نمیتواند ادعا کند که حتی برای یک بار هم که شده امام را در حال بیکاری و یا گذراندن بیهوده وقت دیده است.ما در این مدت که در محضر امام مشرف بودیم، شاهد بودیم که در زندگی برای امام چیزی به اسم تعطیلی در کار مردم و انقلاب اسلامی وجود ندارد.
برای امام هیچ فرقی بین تابستان و زمستان، شنبه و جمعه، عید و غیر عید وجود نداشت و در همه لحظات ایشان یا مطالعه میکردند یا عبادت، و یا گزارشات مختلف را که خدمتشان میرسید میخواندند. (13)
در فرانسه شبانهروز کار میکردند
حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد خمینی:
امام در فرانسه شبانهروز کار میکردند. روزی نبود مگر اینکه یا سخنرانی میکردند و یا مصاحبه و اعلامیهای داشتند. گاهی مصاحبهگران میگفتند که اینگونه ندیدهاند، در اتاقی 3×2 بدون تشریفات و بیا و برو و بدون میز و صندلی یک روحانی سخن بگوید و به دنبال آن ایرانی به جنبش و حرکت درآید. (14)نیمه شب صدای قلم و کاغذ میآمد
خانم مرضیه حدیدهچی (دباغ):
امام در 24 ساعت چهار ساعت بیشتر نمیخوابیدند. ساعت یازده برای استراحت به رختخواب میرفتند، ولی ساعت سه بعد از نیمه شب متوجه میشدیم که صدای قلم و کاغذ از اتاقشان میآید. روزنامههایی را که ترجمه کرده بودند و به علت کثرت کار در روز وقت نمیکردند. مطالعه کنند، آخر شب باید آماده میبود تا در ساعاتی که خودشان تنظیم کرده بودند، به مطالعه و رسیدگی به آنها بپردازند. (15)اگر همهی عالم را بگردید
آیت الله بنیفضل:
خدمتگزاران به جمهوری اسلامی در هر پست و مقامی که باشند، خدمت با اخلاصشان و صبر و تحملشان بر مشکلات و دشواریهای انقلاب افضل طاعات است و هر وقت در اثر کوشش و تلاش در خدمت خسته شدند با تذکر و توجه به این جمله امام که فرمود: «اگر همه عالم را بگردید، خستهتر از من نمیتوانید پیدا کنید، لکن خدمت به اسلام و مسلمین از همه چیز مهمتر است» با این جمله رفع خستگی نمایند، بلکه خستگی را به خود راه ندهند.امام، جمله مزبور را در ضمن فرمایشاتشان خطاب به فرمانده لشکر 64 ارومیه در اوایل انقلاب در حادثه ناگوار نقده (در آذربایجان غربی) که در اثر خیانت بعضی از اعضای دولت موقت اتفاق افتاده بود ایراد فرمودند. (16)
پینوشتها:
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 5، ص 331.
2. همان، ص 331.
3. همان، ص 331 و 332.
4. همان، ص 332.
مرحوم جلال آل احمد در یکی از خاطرات دیدارش با امام مینویسد که با کمال تعجب مشاهده کردم کتاب غربزدگیام که تازه چاپ شده بود نزد ایشان است که آن را مطالعه میکردند به آقا عرض کردم: این چرت و پرتها اینجا چه کار میکنند؟
5. همان، ص 332-333.
6. همان، ص 333.
7. همان، ص 333 و 334.
8. همان، ص 334.
9. همان، ص 336.
10. همان، ص 335.
11. همان، ص 338.
12. همان، ص 336.
13. همان، ص 339 و 340.
14. همان، ص 340.
15. همان، ص 340 و 341.
16. همان، ص 342.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: نظم و قانونگرایی، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}